اختلالات نوروتيكي يا روان رنجوري

در اين اختلال قطع ارتباط با واقعيت آن طوري كه در سايكوزهاي شديد رواني شايع مي باشد وجود ندارد. به عنوان مثال بيمار هنوز قادر است كه واقعيات دنياي خارج را ارزيابي نمايد. اگر چه ممكن است علايم براي بيمار ناتوان كننده باشد، اما رفتار او نسبت به نرمهاي اجتماعي اختلال جدي ندارد.
اختلال نوروتيك در حد وسط يك طيفي از واكنشهاي سازگاري از يك سو و اختلالات شخصيت از سوي ديگر قرار دارد. موقعي كه حالتهاي استرس شديد اتفاق مي افتد، در طول تصادفات، مرگ فرد مورد علاقه، از دست دادن شغل و يا پول، ممكن است اختلالات رواني موقتي حتي در شخصيتهاي با ثبات قبلي به وجود آيد. هر وقت كه موقعيت استرس شديد به وجود مي آيد، فرد معمولاً بهبود خوبي نشان مي دهد و يك زندگي استوار هيجاني و سودمند را از سر مي گيرد.

ميزان شيوع

اختلالات نوروتيك در جامعه خيلي شايع است. به نظر مي رسد كه در نواحي شهري در مقايسه با مناطق روستايي بيشتر است. سنجشهايي كه در رابطه با ميزان شيوع انجام شده است، نشان مي دهد كه همه جا بين 40 تا 80 نفر از هر 1000 نفر جمعيت اغلب از اختلالاتي با منشأ هيجاني رنج مي برند.همين طور در يك بيمارستان عمومي ، 20 تا 30 درصد از مردمي كه به كلينيك مراجعه مي كنند احتمالاً بيماريهايي در رابطه با عوامل رواني دارند. اختلالات نوروتيك در دهه هاي سوم و چهارم عمر و بندرت بعد از آن شروع مي شود. بيماري در زنان در مقايسه با مردان خيلي شايعتر است.

اختلالات اضطراب و ترس

اضطراب از تجربيات نسبتاً شايع انسان است و يك واكنش طبيعي در برابر خطر، موقعيتهاي دشوار، تعارضها و نااميديها مي باشد0 همه ما شيوه هاي متفاوتي در مقابله با احساسات اضطرابي خود از قبيل اجتناب از موقعيت استرس زا، ناديده انگاشتن افكار مزاحم، حتي فوران خشم خويش را متوجه موضوعي داريم.
واژه اختلال اضطرابي به حالتي از اضطراب دايمي و شديد اطلاق مي شود كه با تمامي كوششهايي كه براي كنترل آن به كار مي رود، و نيز بعضي مواقع به دنبال يك استرس مشخص اتفاق مي افتد. اگر چه خيلي مواقع دلايل واضحي نمي توان پيدا كرد.

فرمهاي شايع بروز

بيمار مضطرب ممكن است با فرمهاي متنوع بيماري مشاهده شود، از جمله:
اضطراب عمومي
بيمار از علايم اضطرابي بسياري شكايت مي كند0 اين علايم هم رواني و هم جسمي هستند كه به مقدار زياد يا كم در سراسر روز ادامه دارد. اين علايم شامل احساس فشار يا ترس، نگراني، طپش قلب، لرزش، احساس خفگي و... مي باشد. اين حالت فشار مزمن در خواب و تواناييهاي بيمار و انجام فعاليتهاي روزمره مزاحمت ايجاد مي كند.
اضطراب حاد (حملات هراس)
بيمار از حملات ناگهاني اضطراب شديد شكايت مي كند كه كوتاه مدت بوده، اما تمايل به تكرار دارند .در طول هر حمله بيمار بوسيله احساسات شديد ترس يا هراس غوطه ور مي شود. بي قراري مشخص و اينكه بيمار احساس مي كند در حال از بين رفتن است، اتفاق مي افتد. بيمار ميل به فرار دارد و يا اعمالي را براي سبك كردن فشار دروني انجام مي دهد.
بيمار همچنين از تپش قلب مشخص، تعريق يا لرزش شكايت مي كند.
واكنش ترس
به حالتي اطلاق مي شود كه در بيمار يك احساس غير طبيعي وشديد ترس از برخي موقعيت يا موضوعات بي خطر به وجود مي آيد.مواجهه مستقيم با موقعيت يا موضوع باعث حمله اضطرابي در بيمار مي شود .
با وجود اين، واكنش ترس اختلالي نادر بوده و در سرويسهاي بهداشت عمومي شايع نيست.بعضي مثالها عبارتند از:
ترس از مسافرت با اتوبوس، ترن و آسانسور، ترس از مكانهاي بسته، ارتفاعات، چاقو، سگ، سوسك، حمام، مارمولك و ديگر حيوانات.

علايم اختصاصي اضطراب

علايم رواني
از قبيل احساس ترس يا هراس، بي قراري شديد، نگراني افراطي روي موضوعات كم اهميت، احساس فنا يا اضمحلال، ناتواني در تمركز، فراموشي، حساسيت زياد، ناتواني در حفظ آرامش.
علايم سوماتيك
كه در نتيجه فعاليت بيش از اندازه سيستم اعصاب خودكار به وجود مي آيد. از قبيل: تپش قلب، لرزش، تعريق شديد، احساس غرق شدن و خفگي، سرگيجه و تكرر ادرار و مدفوع.
نشانه هاي ويژه در تاريخچه
شرح حال كاملي تهيه كنيد، مدت، سير و فرم شروع دوره فعلي بيماري را مشخص كنيد. در خصوص وجود عوامل استرس كه منجر به بيماري شده و يا مدت و سير بيماري سؤال كنيد. اگر علايم مشابهي در گذشته اتفاق افتاده، پيدا نماييد.اگر وجود داشته است چگونه درمان شده است.حدود ناتواني او را در بيماري فعلي بخصوص در حوزه هاي شغلي و اجتماعي يادداشت كنيد.
نداشتن يك بيماري فيزيكي واضح
به علت اينكه بعضي مواقع اضطراب با ديگر اختلالات جسماني مرتبط است، لذا معاينه جسمي كامل قسمتي ضروري در تشخيص اختلال اضطراب مي باشد. بيماري كه از پر كاري تيروئيد رنج مي برد، ممكن است با بيمار اضطرابي اشتباه شود، اگر چه اين مسأله بندرت اتفاق مي افتد. اضطراب ازعلايم شايع در ساير اختلالات رواني بخصوص افسردگي (در بيماران مسن) مي باشد.
همچنين اين علايم ممكن است در بيماران ( اعتياد دارويي) و ديگر حالتهاي نوروتيك وجود داشته باشد.

سير و نتيجه

اضطراب براي اولين به دنبال يك عامل استرس زا اتفاق مي افتد و كوتاه مدت بوده و به خود فرد محدود است. بيشتر افراد ياد مي گيرند كه خود بر مشكلاتشان فايق آيند. فقط موقعي كه استرس تكراري و طولاني باشد و ديگر مكانيسمها بي اثر شوند، در فرد بيماري ايجاد شده و باعث ناتواني او مي شود.